آیزاک نیوتن در نیمه شب عید سال نو ۱۶۴۲ (میلادی) به دنیا آمد. او کودک زودرسی بود که پزشک به زندهماندن او امید چندانی نداشت. پدر وی کهکشاورزی مرفه بود سه ماه پیش از تولد او از دنیا رفته بود و هانا مادر آیزاک مجبور بود این کودک رنجور را به تنهایی بزرگ کند. خانهٔ مادری او در وول اِستروپ بزرگ و راحت بود.آنها فقیر نبودند، اما بزرگ کردن آیزاک که کودکی رنجور و نحیف بود برای مادری تنها آسان نبود.
در سال تولد آیزاک نیوتن، جنگهای داخلی انگلستان آغاز شد. نبردهای خونینی میان گارد سلطنتی وطرفداران مجلس در گرفت. زمانی که جنگ تمام شد،نیوتن شش ساله بود. تجزیه کشور که از رویدادهای مهم تاریخ آن محسوب میشد این کشور را به سخنگوی قدرتمند پرتستانها تبدیل کرد. اکثر اهالی محل زندگی نیوتن ( لینکینشایر ) حامی مجلس بودند ولی خانودهٔ اوطرفدار پادشاه بودند. این مشکلات سیاسی بر زندگی او تاثیرات فراوانی داشت. در این هنگام بود که مادر او قصد ازدواج مجدد کرد و به محل زندگی ناپدریش رفت و او را نزد مادربزرگش نهاد. او هیچگاه با مادربزرگش صمیمی نبود و همیشه از ناپدریش متنفر بود. در خانهٔ مادربزرگش اکثر ساعات روز را به ساخت الگوهای مکانیکی میپرداخت. او علاقهٔ زیادی به این کار داشت.
نیوتن در ده سالگی شاهد مرگ ناپدریاش بود. با مرگ ناپدری نیوتن مادرش به وولزثروپ بازگشت. دو سال بعد نیوتن وارد دبیرستان گرانثام شد. حال او با عمویش در شهر زندگی میکرد. نیوتن بسیار ضعیف بود و نمیتوانست در بازیهای خشن شرکت کند. در چهارده سالگی او یک روز با یکی از بچههای قلدر مدرسه گلاویز شد و در آخر موفق شد بینی حریف خود را بشکند. این اتفاق اورا به یک قهرمان تبدیل کرد و باعث تشویق و تحسین دیگر بچهها و دلگرمی او شد.
آیزاک جوان در سال ۱۶۶۱، در هجده سالگی وارد دانشگاه کمبریج شد اما مادر او نمیتوانست مخارج دانشگاه را بپردازد ازاین رو وی به گروه «سابسایزرها» پیوست. سابسایزرها دانشجوهایی بودند که بجای پرداخت شهریه، اتاقها را نظافت میکردند یا در سالن غذاخوری به عنوان پیشخدمت کارمی کردند.
در یک روز یکشنبه در اواخربهار۱۶۶۴ آیزاک و دوستش، جان ویکنز به سیرکی کهبه تازگی درکمبریج دایر شده بود رفتند. در این سیرک آیزاک به طور تصادفی متوجه چیزی شد که به طرز خیره کنندهٔای میدرخشید. آن چیز حیرت آور یک منشور بود. آیزاک متوجه شد که با استفاده ازآن منشور میتواند آزمایشهای مفیدی انجام دهد. از این رو فوراً آن را خرید. مردم آن زمان فکر میکردند که اثر رنگین کمان از خواص منشور است و تابش نور بر منشور این خاصیت را از درون منشور آزاد میکند. نیوتن دست به چندین آزمایش زد و از چند منشور استفاده کرد. نتایج اوامروزه به عنوان جزئی از قوانین فیزیک محسوب میشوند. او کشف کرد که «تصاویری که ما از اجسام میبینیم، بازتاب نور از سطح آن اجسام است».
نیوتن پس از این موفقیتهای علمی در سال ۱۶۶۵ مدرک لیسانس علوم انسانی خود را گرفت. حال او میتوانست چهار سال دیگر در کالج ترینیتی تحصیل کند. او مایل بود از این پس به مسالهٔ جاذبه بپردازد. اما در این سال طاعون در انگلیس شایع شد و شعلههای مرگبار آن از هر سوی این کشور زبانه میکشید. به همین دلیل دانشگاه تعطیل شد و نیوتن به لینکینشایر بازگشت.
نیوتن در این فکر بود که چگونه سیارات بر مدار خودپیرامون خورشید قرار میگیرند بی آنکه نیرویی ناشناخته دست اندرکار باشد. او هنگامی که در باغ خانهٔ مادری خوددر حال تفکر به این مؤضوع بود، سیبی از روی درخت افتاد و او را متوجه کرد که علت افتادن سیب همان دلیل گردش سیارات به دور خورشید است. خورشید نیروی کششی به سیارات وارد میکند و عین همان نیرو را زمین به ماه. اما سوالی دیگر برای وی پیش آمد: «چرا سیارات به روی خورشید سقوط نمیکنند؟» او چندین روز به این مساله فکر کرد اما جوابی نیافت. درست همان زمان که او بار و بنهٔ خود را برای بازگشت به دانشگاه کمبریج میبست، حقیقت پرده ازچهره برگرفت. در یک لحظه او نوعی بازی را که بچهها در مدرسه انجام میدادند بخاطر آورد. قاعدهٔ بازی این بود که باید بازیکن سطل آبی را درهوا میچرخاند. برندهٔ اینبازی کسی بود که سطل را بدون اینکه آب از آن بریزد در هوا بچرخاند. اکنون نیوتن دلیل چرخش سیارات بدور خورشید، بدون آنکه در خورشید سقوط کنند را دریافته بود. این پدیده که نیازمند سرعت جانبی است همان نیروی گریز از مرکز است. او پس از چند آزمایشکشف کرد که نیروی جاذبهاز قانون عکس مجذور فاصله پیروی میکند.
در زمان گالیله فقط تلسکوپ انکساری وجود داشت، اما بزرگنمایی و وضوح خوبی نداشتند. نیوتن با استفاده از نبوغ و تجربهاش در ساخت مدلهای مکانیکی توانست تلسکوپ انعکاسیرا که انقلابی در علم محسوب میشد اختراع کند. این تلسکوپ بزرگنمایی و وضوح بهتری نسبت به تلسکوپهای انکساری دارند. نیوتن به دلیل اختراع تازه اش بسیارمشهور شد و پس از چندیبه انجمن سلطنتی پیوست.او در اولین سخنرانیاش با دانشمند بزرگ هم عصرش یعنی رابرت هوک ملاقات کرد و میان این دو مشاجره در گرفت. هوک خود را خبرهٔ پژوهش دربارهٔ نورمیدانست و نظرات نیوتنرا رد میکرد.
پس از مدتی، نیوتن فیزیک را رها کرد و به پژوهش در مورد کیمیاگری (پایهٔ شیمی امروز) پرداخت. اما در این بین هانا، مادر او درگذشت. این مساله او را تا مدتی از کسب دانش بازداشت.
در ۲۸ آوریل ۱۶۸۶ نیوتن کتاب اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی را چاپ کرد و نسخهٔاول آن را به انجمن سلطنتی داد. اما در نیمه شب همان روز هوک مدعی شد که قوانین نیوتن را قبلاً کشف کردهاست. در سال ۱۶۹۶ نیوتن رییس ضرابخانهٔ سلطنتی شد و همچنین در چند سال بعد او سرپرست انجمن سلطنتی نیز شد. در این مدت او متقاعد شد که اکتشافات خود در زمینهٔ نوررا با عنوان «نورشناخت» منتشر کند. یک سال بعد، ملکه آن به او لقب شوالیه (سِر) داد.
سر آیزاک نیوتن در ۲۰ مارس ۱۷۲۷ در هشتاد و چهار سالگی چشم از جهان فرو بست
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0